بنابراین، او به هم ریخت و حالا باید مشکل را حل کند، بنابراین تصمیم گرفت خروس بزرگ ارباب خانه را صیقل دهد و آنقدر این کار را عالی انجام داد که حتی او را لیسید تا این زیبایی به راه بیفتد. بعد از اینکه او آن را وارد کرد، او این کار را عالی انجام داد، او را همانطور که باید لعنت کرد، بیچاره، او حتی جیغ زد، اما با قضاوت از نحوه ناپدید شدن چنین خروسی در او، نتیجه یک است، او این اولین مورد نیست.
چه بابای خوش شانسی که از سر کار برگشت! و دختران او واقعا شلخته هستند، اما از نظر جنسی نیز تجربه دارند. من عاشق وقتی دخترها مثل چوب دراز نمی کشند، اما همه چیز را به وضوح انجام می دهند. خوش شانس بودم که برای کسب افتخار، الاغ تنگ را امتحان کردم. این دو زیبایی آرزوی هر مردی است، آنها می دانند باید چه کنند و نیازی به مشاوره ندارند. این خیلی هیجان است، همه خوشحال بودند!
اسمش چیه؟