مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
بسیار ناخوشایند به نظر می رسد - یک مرد خوب تلمبه شده تمام تلاش خود را می کند و چهره خانم با یک اخم عجیب پوشیده شده است. به طور کلی مشخص نیست - آیا او از رابطه جنسی لذت می برد یا یک وظیفه ناخوشایند را انجام می دهد! و اندام خانم به خصوص آنقدر که برق نمی زند و سینه هایش و اصلاً هیچ!
این جوجه هیچ عقده ای نداره که من میبینم. او بدش نمی آید که جوانان کوچک نمی توانند مردان را تا این حد هیجان زده کنند. فقط این است که عیار ویژگی های مثبت خود را دارد، از جمله سینه و دهان دلپذیر.